فروردین ۲۴، ۱۳۹۳

اراجیف یک آخوند تازی زاده درباره شاهنامه

آیت الله محمد حسین حسینی تهرانی: (شاهنامه علیه قران است)!

فردوسي‌ با شاهنامۀ افسانه‌اي‌ خود خواست‌ باطلي‌ را در مقابل‌ قرآن‌ عَلم‌ كند!
اينهمه‌ سر و صدا براي‌ عظمت‌ فردوسي‌، و جشنواره‌ و هزاره‌ و ساختن‌ مقبره‌، و دعوت‌ خارجيان‌ از تمام‌ كشورها براي‌ احياءِ شاهنامه‌، و تجليل‌ و تكريم‌ از اين‌ مرد خاسر زيان‌ بردۀ تهيدست‌ براي‌ چيست‌؟!
براي‌ آنست‌ كه‌ در برابر لغت‌ قرآن‌ و زبان‌ عرب‌ كه‌ زبان‌ اسلام‌ و زبان‌ رسول‌ الله‌ است‌، سي‌سال‌ عمر خود را به‌ عشق‌ دينارهاي‌ سلطان‌ محمود غزنوي‌ به‌ باد داده‌ و شاهنامۀ افسانه‌اي‌ را گرد آورده‌ است‌.
نزول‌ سورۀ تكاثر، براي‌ از بين‌ بردن‌ افتخار به‌ موهومات‌ ملّي‌گرائي‌ است‌!!!قرآن‌ فاتحۀ مباهات‌ و فخريّۀ به‌ استخوانهاي‌ پوسيدۀ نياكان‌ را خوانده‌ است‌؛
و با نزول‌ سورۀ أَلْهَیٰكُمُ التَّكَاثُرُ * حَتَّي‌' زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ديگر كدام‌ مرد عاقلي‌ است‌ كه‌ به‌ اوهام‌ و موهومات‌ بگرود، و به‌ نام‌ و اعتبار پدران‌ مرده‌ و عظام‌ پوسيدۀ آنها در ميان‌ قبرها خوشدل‌ گردد؟
او با گامهاي‌ قويم‌ خويشتن‌ خود در راه‌ افتخار و شرف‌ ميكوشد.
تبليغات‌ براي‌ فردوسي‌ و شاهنامه‌، تبليغات‌ عليه‌ اسلام‌ است‌.
فردوسي‌ با شاهنامۀ افسانه‌اي‌ خود كه‌ كتاب‌ شعر (يعني‌ تخيّلات‌ و پندارهاي‌ شاعرانه‌) است‌ خواست‌ باطلي‌ را در مقابل‌ قرآن‌ عَلم‌ كند؛
و موهومي‌ را در برابر يقين‌ بر سر پا دارد.
خداوند وي‌ را به‌ جزاي‌ خودش‌ در دنيا رسانيد، و از عاقبتش‌ در آخرت‌ خبر نداريم‌!!!
خودش‌ مي‌گويد: بسي‌ رنج‌ بردم‌ در اين‌ سال‌ سي / عجم‌ زنده‌ كردم‌ بدين‌ پارسي‌ / چو از دست‌ دادند گنج‌ / مرا نبد حاصلي‌ دسترنج‌ مرا ما در زمان‌ خود هر كس‌ را ديديم‌ كه‌ خواست‌ عجم‌ را در برابر اسلام‌ عَلم‌ كند، و لغت‌ پارسي‌ را در برابر قرآن‌ بنهد، با ذلّت‌ و مسكنتي‌ عجيب‌ جان‌ داده‌ است‌!!!فَاعْتَبِرُوا يَـٰٓأُولِي‌ الابْصَـٰرِ!



کتاب "نور ملكوت قرآن" تالیف آیت الله محمد حسین حسینی تهرانی ، ج4/ صفحات 146-147 
برگرفته از صفحه فرود فولادوند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر