فروردین ۲۷، ۱۳۹۳

مذاکرات هسته ای تا ظهور امام زمان ادامه دارد

برگ دیگری از دخالت دین در سیاست: " حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار ميگويد مذاکرات هسته ای تا ظهور امام زمان(عج) ادامه دارد "

http://www.mehrnews.com/detail/News/2268510

دکتر شاهپور بختیار در زمستان ۵۷ آن گاه که همه مسحور فریب خمینی شده بودند، در یک جمله هشدار بسیار مهمی‌ داده بود:

«این‌ها ماموریت دارند که ایران را به نابودی ببرند»

امروزه، از میان ۱۹۲ عضو سازمان ملل متحد، ایران تنها کشوری در جهان است که بنا و اساس آن بر مبنای دین‌سالاری می‌باشد!

اما آیا دخالت روحانیون در طول ۳۵ سال گذشته در تمام ارکان حکومت، جامعه، نهاد‌های علمی‌، هنری، ورزشی، علمی‌ و ... حتی زندگی‌ خصوصی مردم باعث سعادت ایرانیان شده است؟

وقت آن‌ رسیده مردم ایران بطور قاطع و جدّی خواستار جدایی دین و دولت گردند تا دین و مذهب و دیگر احساسات و عواطف پاک ایرانیان مورد بهره برداری امیال شخصی و در خدمت اغراض سیاسی قرار نگیرد و این جدایی دین و دولت را به نفع خود و به نفع همه ی دینها و سلیقه ها و آن را یک نوع احترام تلقی کنند نه مخالفت با دین.

خواست و اراده ی ملت باید به این تعلق بگیرد که مجازات اعدام و سنگسار در ایران ممنوع گردد و از دولت بخواهند که اعلامیه های جهانی حقوق بشر را رعایت و به آن جامه ی عمل بپوشد تا ایرانیان بخاطر داشتن آزادی بیان و قلم و عقیده و آزادی ادیان و ایدئولوژیها و با پرهیز از خشونتهای خونین به طرف کمال و پیشرفت بطور فزاینده حرکت کنند.

با جدا سازی دین و مذهب از بدنه و سیستم دولت ایران و با ممنوع نمودن مجازات اعدام، ایرانیان می توانند رؤیای خود را تعبیر و با دست یافتن به تعبیر رؤیای خود معنای واقعی تغییر می توانند به آگاهی و دانش برسند که شایسته ی آن می باشند.

دکتر شاپور بختیار در مورد دخالت آخوندها در سیاست می‌گوید:

وقتی آقای خمينی و آخوندها مرا جاه طلب معرفی ميكنند بايد بگويم كه من با تحصيلات و سوابق زندگی و مبارزاتم برای چنين مشاغلی تربيت شده بودم. ولی آنهائيكه در مدرسه فيضيه راجع به مطهرات و كثافات و نجاسات آن مهملات را نوشته اند، بنظر من آنها جاه طلب هستند كه خود را بصورت خليفه اسلام و دارای نظريه راجع به تمام مسائل علمی، فنی، فلسفی، اقتصادی و حقوقی ميدانند. وظيفه يك مرد وطن دوست اينست كه به مملكتش خدمت بكند. يك روحانی، همانطور كه همانوقت گفتم، همه كار در ايران ميكرد جز وظيفه خودش كه روحانيت بود. آخوندها راجع به جاه طلبی بهتر است صحبت نكنند. هم خمينی و هم من زنده مانديم تا مردم بفهمند جاه طلب مابين من و او كداميك بوده ايم و بفهمند كه چگونه گناه بزرگ من آگاهی و حسن تشخيصی بوده كه دقيقا ً از روحيه آخوند بطور اعم، و آقای خمينی و اطرافيانش بطور اخص پيدا كرده بودم و شهامت گفتنش را هم، در يك شرايطی كه ديگران اين شهامت را نداشتند، داشتم.

گفتگوی شاهپور بختيار بهمن ماه ۱۳۶۲ - سی و هفت روز پس از سی و هفت سال

جدا شدن نهاد دین و دولت در طی سکولاریزاسیون بدین معناست که مؤسسات خاص سیاسی – که به درجات مختلف تحت کنترل دولت هستند- از سیطره مستقیم یا غیر مستقیم دین رها می‌شوند. این بدان معنا نیست که پس از سکولاریزاسیون نهادهای دینی دیگر نمی‌توانند در مورد مسائل عمومی و سیاسی حرفی بزنند، بلکه بدین معناست که دیدگاه‌های نهادهای دینی دیگر نباید بر جامعه تحمیل شوند، و یا مبنای سیاست‌گذاری‌های عمومی قرار گیرند. در عمل، دولت باید تا حد امکان نسبت به عقاید گوناگون و متفاوت دینی بی‌طرف بماند؛ نه مانع آنها باشد و نه مجری خواسته‌هایشان.

نخستين کسی که واژه ی سکولاريسم را به کار برد، جورج ياکوب هالی اوک انگليسی بود. هالی اوک در سال ۱۸۴۶ "سکولاريسم" را برای توصيف "عقيده‌ای که صرفًا به پرسش‌ها و مسائلی می پردازد که به محک تجربه ی زندگی اين جهانی آزمودنی هستند" به کار برد )سکولاريسم انگليسی، ص. ۶۰ (. هالی اوک مصلحی سوسياليت بود که اعتقاد داشت دولت بايد در خدمت برآوردن نيازهای بالفعل و کنونی طبقه ی کارگر و مستمندان باشد، نه نيازهای حيات اخروی و ارواح
مردمان.

چنان که از نقل قول بالا آشکار است، کاربرد اوليه ی واژه ی سکولاريسم مخالفت صريحی با دين در بر نداشت؛ بلکه اشاره ی آن به اين ايده بود که تمرکز دولت بايد بر زندگانی اين جهانی مردم باشد و نه دغدغه ی حيات اخروی آنان. مسلمًا اين ايده با بسياری از نظام‌های عقيدتی، از جمله مسيحيت دوران هالی اوک سازگار نبود، اما ضرورتًا همه ی نظام های
عقيدتی دينی را نفی نمی کرد. بعدها هالی اوک تعريف صريح تری برای واژه ی ابداعی خود ارائه داد:

سکولاريسم در پی ترقی فيزيکی، اخلاقی، و فکری طبيعت بشر تا بالاترين مدارج ممکن است. اين ترقی مقصود اصلی زندگانی است و شامل کمال عملی اخلاق طبيعی، جدای از اتئيسم )بيخدايی( می باشد. تئيسم ) خداباوری ( يا انجيل، برای ترقی بشر شيوه‌ها و رويه‌های مادی پيش می نهد، و اين توافقات را زمينه ی ايجاد وحدت می شمارد. وحدی که امکان می دهند زندگانی را با عقل سامان دهيم و
با خدمت برازنده سازيم.

روح الله خمینی، در طول عمرش و به‌ویژه در سال‌های پایانی از نظریه جدایی دین از سیاست به‌عنوان «اسلام آمریکایی» نام می‌برد، تا جایی که در مورد دخالت نکردن دین در سیاست اظهار داشت:

«اسلام آمریکایی این بود که ملاها باید بروند درسشان را بخوانند، چه کار دارند با سیاست...از بس تزریق شده بود در این مغزها که باورشان آمده بود که باید برویم توی مدرسه درس بخوانیم و چه کار داریم به این که به ملت چه می‌گذرد...امر حکومت با قیصر است به ما چه ربطی دارد!»

و در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جماران در ششم خرداد ۱۳۶۰ همچنین گفت:

«این را بدانید که تنها روحانیت می‌تواند در این مملکت کارها را از پیش ببرد. فکر نکنید که بخواهید کنار بگذارید روحانیت را.»

برای مطالعه بیشتر در مورد سکولاریسم و جدای دین از سیاست میتوانید به کتاب "سکولاريسم به زبان ساده" نوشته ی آستين کلاين ترجمه ی اميرغلامی به لینک زیر رجوع کنید:

http://nabavar.files.wordpress.com/2009/11/secularism-be-zabane-sadeh.pdf

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر