خرداد ۰۱، ۱۳۹۳

آیا محمد پیامبر اسلام مبتلا به صرع بود؟

در اینکه اسلام دینی مجزا هست تردیدهایی وجود دارد. در ابتدا، نیاز اعراب برای داشتن مرام و فرقه ای خاص را تامین کرده و برای همیشه با زبان شان و کشورگشایی بعدی شان گره خورده. کشورگشایی که اگرچه به تحسین برانگیزی اسکندر مقدونی نیست اما به قدری خیره کننده بوده که ایده مقدر بودن الهی پیروزی شان را به ذهن ها متبادر بکند. آن هم تا زمانی که در حاشیه بالکان و دریای مدیترانه از حرکت باز ایستادند. اما دقیق که نگاه بکنیم،‌اسلام چیزی جز مجموعه سرقت های ادبی ناشیانه از ادیان و سلوک دیگران نیست. بنابراین بر خلاف آنچه ارنست رنان، ةتولد در تلالو تاریخ مدون» نامیده، اسلام در پیدایش اش، به اندازه دیگر ادیانی که از آنها سرقت کرده، مبهم و تردید بردار است. اسلام برای خودش ادعاهای عظیمی دارد،‌از پیروان اش درخواست «تسلیم» محض می کند و از ناباوران، انتظار احترام دارد. هیچ چیزی، مطلقا هیچ چیزی در آموزه هایش نیست که شایسته چنین تسلیم و احترامی باشد.

پیامبر اسلام با دقیق ترین تخمین ما در سال ۶۳۲ میلادی فوت شد. اولین روایت از زندگی ش را یک صد و بیست سال بعد ابن اسحاق نوشت که نسخه اصلی ش گم شد و تنها از طریق بازنویسی های ابن هشام که در سال ۸۳۴ فوت شد می توان خواند. برای مبهم تر شدن اوضاع، هیچ روایت توافق پذیری از اینکه چطور قرآن جمع آوری شد وجود ندارد. این مشکل با مسئله خلافت هم پیچیده تر شد. بر خلاف عیسی که زود به زمین بازگشت تا بگوید هیچ جانشینی ندارد محمد یک سردار نظامی و یک سیاست مدار بود و اگرچه بر خلاف اسکندرمقدونی، رکورد پدر شدن را به جا گذاشت، هیچ اشاره ای به اینکه چه کسی می بایست جانشین ش باشد نکرد. دعوا بر سر این موضوع به محض مرگ ش شروع شد. اینگونه بود که اسلام حتی پیش از تاسیس ش، اولین انشقاق ش را تجربه کرد. ما نیازی به تعیین بر حق بودن یکی از دو شاخه شیعه و سنی نداریم تنها می بایست اشاره بکنیم که دست کم یکی از این دو می بایست اشتباه کرده باشند. شکل گیری اسلام در همان بدو ظهورش به عنوان یک خلافت، نشانی از ساخته دست انسان بودن اش هست.

بعضی مسلمین می گویند در دوران خلافت ابوبکر و بلافاصله پس از مرگ محمد، نگرانی از فراموش شدن حرف های محمد که دهان به دهان نقل می شد بوجود آمد. بسیاری از سربازان مسلمان در جنگ ها کشته شده بودند و تعداد کسانی که قرآن را در ذهن هایشان حفظ داشتند بسیار کم شمار شده بود. بنابراین تصمیم گرفته شد که هر شاهد زنده ای را به همراه «تکه های کاغذ، سنگ، برگ نخل، استخوان کتف، دنده و تکه های چرم» جمع آوری بکنند و به زید بن ثبیت بدهند که منشی پیامبر بود. وقتی این جمع آوری کامل شد، منبعی قابل رجوع ب وجود می آید.

اگر روایت حقیقت داشته باشد، قرآن نزدیک به زندگی خود محمد نوشته شده است. ولی به سرعت کشف می کنیم که هیچ توافق و قطعیتی بر صحت این داستان وجود ندارد. بعضی می گویند این علی خلیفه چهارم و پایه گذار شیعه گری بود که چنین ایده ای داشت. بسیاری دیگر، اکثریت سنی ها، عملی کردن ایده را به عثمان خلیفه سوم نسبت می دهند. به عثمان گفته بودند سربازان در استان های مختلف بر سر روایات متناقض از قرآن با هم درگیر می شوند و عثمان دستور داد همه نسخه های قرآن را جمع آوری بکنند و با یکپارچه سازی یک قرآن واحد بسازند. وقتی کار تمام شد نسخه هایی از قرآن کامل را به کوفه بصره دمشق و جاهای دیگر فرستادند و یک نسخه اصلی در مدینه باقی ماند. عثمان در استانداردسازی و پاکسازی و سانسور، نقشی معادل ایرانئوس و اسقف اتاناسیوس اسکندریه برای انجیل را، در قبال قرآن ایفا کرد. فرمان صادر شد× و بعضی متون مقدس و بی خطا اعلام شدند و مابقی را نادرست خواندند. عثمان از این هم فراتر رفت و دستور داد تمامی نسخ دیگر را نابود کنند.

حتی اگر این روایت را صحیح بگیریم که به معنای این است که هیچ شانسی برای دانشوران وجود ندارد که بتوانند صحت وقایا در دوران محمد را با مقایسه متون مختلف صحت سنجی بکنند، تلاش عثمان برای از میان برداشتن اختلاف نظر بیهوده بود. زبان عربی دو ویژگی دارد که آموختن ش را برای خارجی ها دشوار می کند. از نقطه برای تمایز میان حروف استفاده می کند و از آنجا که در شکل اصلی زبان، برای هجا ها هیچ حرفی وجود نداشت و بنابراین دست به دامان کسره و حمزه می شدند. همین باعث شد از نسخه عثمان هم قرائت های کاملا متفاوتی بشود. رسم الخط عربی تا قرن نهم استاندارد نشده بود و در این فاصله قرآن بی نقطه و هجا دار، از خودش تعاریف کاملا متفاوتی به دست می داد همانطور که امروز چنین می کند. اگر بحث بر سر ایلیاد بود حرفی نبود ولی فراموش نکنید که حرف از سخن غیرقابل تغییر و پایانی خداوند می زنیم. رابطه ای مستقیم میان ضعف آشکار این ادعا و قطعیت افراطی که آن را حمایت می کند وجود دارد. برای مثال، آیاتی که بر مسجد الافصی نوشته شده، با آنچه در قرآن های امروزی هست تفاوت هایی دارد.

اوضاع وقتی به حدیث بنگریم خراب تر هم می شود. حدیث به مجموعه متون دست دومی می گویند که حرف ها و اعمال محمد و داستان گردآوری قران را نقل می کنند و همینطور صحابه پیامبر را. هر حدیث برای اینکه اصالت داشته باشد می بایست با اسناد اثبات بشود یعنی اینکه زنجیره ای از نقل قول ها آن را به گوینده ای معتبر برساند. مثلا الف بگوید که از ب شنیدم که از ج چنین نقل می کرد. بسیاری از مسلمانان، تصمیمان روزمره زندگی شان را بر اساس چنین شیوه سستی از نقل قول می گیرند. برای نمونه، نجاست سگ از طریق حدیث اثبات شده است تنها به این دلیل که حدیث می گویند محمد چنین گفته.

همانطور که انتظار می رود، شش مجموعه حدیث مجاز وجود دارد که شنیده ها را بروی هم انباشته. حرف هایی که قرن ها بعد از مرگ محمد به او نسبت داده شده. یکی از مشهورترین این شش مجموعه، بخاری ست که ۲۳۸ سال پس از مرگ محمد فوت شده. بخاری را مسلمانان به شکل غیرمنتظره ای مورد اعتماد می دانند. او البته شایسته این لقب است چون از سیصد هزار نقلی که در عمرش جمع کرد دویست هزارتایشان را دروغ محض خواند. با حدف موارد مشکوک دیگر او عدد را به ده هزار حدیث رساند. شما مختار هستید باور بکنید که از میان انبوهی حرف بدون نظم و ترتیب که بخاری از میان انسان های بی سواد و کم حافظه، آن هم دو قرن بعد جمع آوری کرده، حتی یکی شان هم غیراصیل و تقلبی نیست.

احتمال اینکه قرآن و حدیث، بی خطا و یا بدتر «آخرین» پیام باشند نه با رجوع به تناقضات و اشکالات پر شمار خود متن بلکه با یادآوری واقعه مشهور غرانیق که سلمان رشدی و آیات شیطانی ش به آن اشاره می کنند قابل اثبات است. در این مورد، محمد به دنبال زبانی مسالمت جویان با بت پرستان مکه بود و در همین حین «وحی»‌به او نازل شد که به بت پرستان اجازه می داد خدایان باستانی محلی شان را بپرستند. بعدتر اما متوجه شد که این نمی تواند درست باشد و توسط شیطان فریب خورده. محمد نه تنها به وجود شیطان بلکه به حضور موجودات کوچک صحرایی یعنی جن هم باور راسخ داشت. بعدتر یکی از زنان ش متوجه شد که «وحی» زمانی که محمد نیاز به آن دارد نازل می شود و او را بابت این موضوع شماتت می کرد. همچنین گفته می شود وقتی به او وحی نازل می شد، از درد به خود می پیچید و صداهای بلندی در گوش ش می شنید. رشته های عرق از بدن ش جاری می شد. بعضی منتقدین سنگدل مسیحی او را مبتلا به صرع می دانند (اما فراموش می کنند عین همین علایم را سنت پال در نزدیکی دمشق تجربه کرد). اما نیاز به گمانه زنی نیست، تنها کافی است به پرسش گریزناپذیر دیوید هیوم بپردازیم: کدام یک محتمل تر است؟ اینکه مردی توسط خدا برای رساندن وحی که در کتب دیگری وجود داشته به عنوان مرسل انتخاب شده باشد، یا اینکه آن مرد وحی هایی که در پیشتر وجود داشته را بیان کرده و خودش باورش شده یا ادعا کرده که از سوی خدا مامور به این کار شده؟ درباره درد و صداهای گوشخراش و عرق ریزی هم بایستی افسوس خورد که رابطه با خدا به جای اینکه با آرامش و زیبایی و روشنی همراه بوده باشد، با رعشه بر اندام ظهور پیدا می کرده.

نویسنده :کریستوفر هیچنز /کتاب خدا بزرگ نیست 
برگردان دکتر دانیل جعفری 
برگرفته از برگه بی دین در فیسبوک
http://www.slate.com/articles/news_and_politics/fighting_words/features/2007/god_is_not_great/was_muhammad_epileptic.html

مردم را به جرم خوشحالی دستگیر می کنند

رقصنده‌های یک کلیب ویدیویی تو دوساعت شناسایی شدن ولی فرمانده نیروی انتظامی تهران 6ماه با زنان تن‌فروش نمازجماعت لخت برگزارمیکرد اینا نفهمیدن!!

پلیس گفته ظرف دو ساعت کسایی که میرقصیدن رو دستگیر کرده اگر ماشینتون رو دزد برد زنگ بزنید ۱۱۰ بگید ماشینمو دزدیدن دارن توش قر میدن

تو اون مملکت ۶۵۰میلیون یورو رانت خواری شده،تصویر که هیچی اسم هیچکسی هم درنیومده،اونوقت۴تا جوون رو بخاطر یه موزیک بازداشت کردن آوردن تلویزیون.

اردیبهشت ۲۸، ۱۳۹۳

چه کسانی در صدر اسلام با رشوه مسلمان شدند؟

مالک ابن اوف ، فرمانده لشگریانی بود که علیه محمد می جنگیدند . در سال 630 در جنگ هوزان در مقابل مسلمانان شکست خورده بود . در وادی هوزان جنگی بین مسلمانان و قبائل ساکف و هوزان رخ داده بود . مالک ابن اوف با ترک هوزان به طائف رفته بود . او دشمن اســلام بود ، اما پیشنهاد را خیلی جذاب دید ، پیشنهادی که از طرف پیغمبر آمده بود . اگر اسلام را بپذیرد تمام اموال و خانوده اسیرش به او باز گردانده خواهد شد و علاوه بر آن یکصد شتر خواهد گرفت و به او حکمی برای حکومت بر بلادی از مسلمین عطا خواهد شد و او فوراً پذیرفت و مسلمان شد . (1)
اما بر اساس تفسیر طبری این عین رشوه است . (2)
پیغمبر گفته بود " خدا لعنت کند کسی را که رشوه میدهد و میگیرد " (3) رشوه دهند پیغمبر اسلام بود و رشوه گیرنده تازه مسلمان یا کسی که می خواست مسلمان شود و از برجستگان قریش بود .
تقسیم غنائم
غنائمی که در جنگ هوزان بدست آمده بودند تمام توجهات را به خود جذب کرده بودند . برای تقسیم غنائم وقت بسرعت می گذشت . در این بین زمزمه این که " پیغمـــــبر غنائم را بین خویشان خود تقسیم خواهد کرد " و یا " به سران قریش خواهد داد " شنیده می شد ، تا اینکه پیغمبر برای تقسیم غنائم حاضر می شود و دیده شد واقعاً هم غنائم بین قریشیان و مخصوصاً سران قریش تقسیم شد .
بنابه تفسیر طبری هدف از تقسیم غنائم بدین صورت ، رشوه بوده است .
روزی پیغمبرهمراه کسانی چند از سفر هوزان برمی گشت که چند عرب بدوی برای خواستن غنائم اطراف پیغمبر را می گیرند . تا حدی که پیغمبر مجبور می شود به زیر درختی خاردار بنام " سیره " پناه ببرد ، و به اعراب بدوی چنین می گوید " اگر به تعداد خارهای این درخت ، شتر و غنیمت گرفته شود ، محققاً من آنها را بین شما تقسیم می کنم تا شما نتوانید به من تهمــت کنسی و دروغگــــوئی و یا ترسو بزنید " . ( 4 )
" ای رسول خدا عدالت را بجا بیاور " !!
تقسیم غنائم جنگ هوزان میان قریشیان ، در جمع جنگجویان مدینه اعتراضاتی بدنبال آورد و یکی به محمد گفت : " ای رسول خدا عدالت را بجا بیاور " و محمد در جواب چنین گفت " من اگر عدالت را بجا نیاورم بدبخت می شوم ، من با آرزوی اینکه قریشیان به مسلمانی بیشتر رغبت نشان دهند از غنائم سهم بیشتری دادم چونکه آنها به دوران جاهلیت نزدیکترند " . اما اعتراضات همچنان ادامه داشت و تنی چند از انصار یعنی اهالی مدینه چنین گفتند " خدا در حق محمد قضاوت کند که به قریش بیشتر رساند در حالیکه هنوز خون قریشیان از شمشیرهایمان می چکد " . (5) . محمد آنروز دادن یکصد شتر به اشراف اعراب را به دیگران ترجیح داده بود . در این تقسیم در حالیکه برای هر مجاهد چهار شتر داده بود ، برای آنانکه علیه اسلام می جنگیدند یکصد شتر داده بود .
رشوه از مال ذکات
رشوه ادن از مال ذکات در آیه 60 سوره توبه آمده است . سوره توبه آیه 60 " زکات فقط از آن فقرا و تنگدستان و عاملان آنست و آنها که جلب دلهایشان کنند ، و برای آزاد کردن بردگان و قرض داران و صرف در راه خدا و به راه ماندگان است ، و این قراری از جانب خداست و خدا دانای شایسته کار است "
اساساً طبری واژه " رشوه " را بدلیل این آیه در تفسیرش استفاده کرده است . در میان اینها دارا ها هم باید باشند اما در این آیه به کسانی که باید ذکات داد اشاره شده است . پیغمبر فقط برای گسترش اسلام به سران قریش به مقدار زیاد سهم داده بود و علاوه بر آن به سران قریش فقط از سهم غنائم به هر کدان یکصد شتر داده بود .

لیست گروه مخالف پانزده نفره
بناب آیات قرآن بطور مرتب حق گرفتن سهم از محل ذکات را بدست می آوردند . در مقابل چه ؟
این فقط یک جواب دارد ، در مقابل مسلمان شدن . سهم گرفتن از محل ذکات در زمان پیغمبر و بعد از او در دوران خلافت ابوبکر ادامه داشت و بعد از او عمر دستور پرداخت رشوه به آنها را پاره کرد . یکی از فقهای اسلام این چنین میگوید " ماجرا آن زمان تمام شده است و دیگر گروهی بنام " گروه مخالفان وجود ندارد . آیه 60 سوره توبه در مورد آنها بی تاثیر است " و بنابه عقیده برخی ها ، عمر و یا کس دیگرب چون اعتبار بی تاثیر کردن ایات قرآن را ندارند ، پس به همان منوال باید ادامه یابد . یعنی گردانندگان اسلام و متخصصان شریعت می توانند به هر کس که می خواهند برای مسلمان شدنش ، گسترش و تقویت اسلام از محل ذکات پرداختهائی انجام دهند حتی اگر این افراد ثروتمند باشند .
گروه مخالفان به کسانیکه قلبهایشان برای اسلام می بایستی گرم و تقویت میشد ، اتلاق میشد . بعد از جنگ هوزان بدست آوردن اشخاص قدرتمند و موثر میان قبائل اعراب مد نظر قرار گرفت . بهترین راه سهم دادن از غنائم بود و در این میان غنیمتی بدست آمده بود که تا آن تاریخ همتایش وجود نداشت . تا آن درجه زیاد و غنی بود .
غنائم عبارت بودند از " 6 هزار زن ! ، 24 هزار شتر ، 40 هزار گاو ، 4 هزار (اوکیه )* نقـره " (6) .
پیغمبر کسانی را که میان قبائل از نفوذ و تاثیر زیادی برخوردار بودند را می شناخت .
گروه مخالفان از میان اینها انتخاب شده بودند .
فخرالدین رازی برای گروه مخالفان ابن عباس چنین می گوید " اینها سران با نفوذ قبائل بودند " و بعد در ادامه نام پانزده تن را چنین می شمارد :
ابوسفیان ، حبیب ابن اکرا، حسن بن اورین، عبدالعزی بن حتیب، امیر ابن سهیل ، ابو سنابیل ، هضام ابن حکیم ، اوف ابن مالک ، عمیه ابن صفوان ، یربو ابن عبدالرحمان ، قیص ابن جد ، میرداس ابن امرو ، هارس ابن اعلا ، هاشم ابن هرث ، امروالجهین ابن سهیل .
بغیر از یربو ابن عبدالرحمان ، به بقیه هرکدام یکصد شتر داده شده بود و به عبدالرحمان هفتاد شتر احسان گردید . به هضام ابن حکیم هم هفتاد شتر داده شد که رازی بر اساس نوشته های بخاری و احادیث مختلف می نویسد که بعد از اعتراض به هفتاد شتر او اضافه گردید . (7) .
می بینید که برای تقویت اسلام و گسترش آن و هرجا که پشتوانه ای برای اسلام دیده شود ، آنجــــــــــــــا در" رشوه "باز گذاشته شده است . کسانی که در میان مردم با نفوذ و قدرتمند هستند ، از اموال ذکات و غنائم ، بیشتر از دیگران سود برده اند .
پیغمبر اسلام به دادن سهم غنائم جنگی ، سهم ذکات و در بعضی موارد نخلستانها و اراضی کشاورزی مبادرت می کرد . تا اسلام تقویت و گسترش داده شود .
22 نوامبر 1987
توران دورسون
بخشی از کتاب این است دین جلد اول

برگرفته از وبلاگ نقد قرآن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* اوکیه یا وکیه ، یک پیمانه اندازه گیری وزن بود در زمانهای قدیم که نسبت به مکان مقدار آن نیز متغیر بود . هفت مثقال مقدار میانگین آن بود .
منابع :
1) صحیح بخاری ترجمه تجرید صریح ج 7 ص 141
2) جامع البیان فی تفسیر قرآن ج 10 ص 113
3) منبع ابو داوود کتاب العقدیه ج4 حدیث 3580 ، ابن ماجه احکام حدیث 2313
4) مختصر صحیح بخاری ترجمه ترجید صریح ج8 ص 511
5) صحیح بخاری محتسن ترجمه ترجید صریح ص 505 ، 510 ، 511
6) صحیح بخاری ترجمه ترجید صریح ج7 ص 132
7) تفسیرالکبیر رازی ج16 ص 111 ، بخاری فرض الحموس ج4 ص56 ، ترجید صریح ج8 حدیث 1296 ، 1299 ، 1303 ، احمد ابن حنبل 4/42

وزیر خارجه کانادا، وزیر کشور جمهوری اسلامی را «وزیر کشتار» نامید

"جان بِرد"، وزیر امور خارجه کانادا، روز چهارشنبه (۲۴ اردیبهشت-۱۴ می‌) در یک سخنرانی شدید‌الحن علیه جمهوری اسلامی که در کنگره یهودیان امریکا (AJC) صورت گرفت، گفت که حکومت ایران هم‌چنان «بزرگ‌ترین تهدید علیه صلح جهانی» است.

آقای "بِرد" با تاکید بر این‌که نباید به «رژیم اسلامی ایران اعتماد کرد» گفت که خوش‌بینی به «تغییر مثبت» در دولت ایران با «ساده‌لوحی» تفاوت دارد؛ همان‌طور که ملت ایران که مدت‌ طولانی است که از این حکومت رنج می‌برند، «ساده‌لوح» نیستند.

او هم‌چنین با بیان این‌که از زمان روی کار آمدن دولت به نظر «میانه‌روتر» حسن روحانی، نقض حقوق بشر در ایران بدتر شده است، وزیر کشور جمهوری اسلامی را به دلیل شمار بالای اعدام‌ها در ایران، «وزیر کشتار» خواند.

وزیر خارجه کانادا با اشاره به دور و در اعماق زمین بودن تاسیسات هسته‌ای ایران، ادعای غیرنظامی بودن آن‌ها را زیر سوال برد و گفت: «ما در کانادا راکتورهای هسته‌ای‌مان را نزدیک شبکه‌ی برق ساخته‌ایم و ایزوتوپ‌های پزشکی‌مان را هم در عمق ۳۰۰ پایی (۹۰ متری) زمین تولید نمی کنیم.»

گفتنی است کنگره یهودیان امریکا، یکی از مهم‌ترین لابی‌های تاثیرگذار در ایالات متحده به شمار می‌رود و امسال، به جز "جان برد"، هیلاری کلینتون، وزیر سابق امور خارجه امریکا نیز در آن سخنرانی کرد.


http://bit.ly/1jgeSWG

 http://goo.gl/yv1WC1

خانم لاله افتخاری،قدم زدن شما با بشار اسد به آبروی ایرانی‌ ها ضربه میزند یا روبوسی لیلا حاتمی؟!




نماینده مجلس شورای اسلامی خواهان «برخورد جدی» با لیلا حاتمی شد

لیلا حاتمی هنرپیشه مطرح ایرانی که به عنوان یکی از ۹ داور بخش اصلی شصت‌وهفتمین دوره جشنواره فیلم کن در فرانسه حضور دارد، بار دیگر آماج حمله مقام‌های جمهوری اسلامی قرار گرفت.

در پی انتشار عکسی از روبوسی لیلا حاتمی با ژیل یاکوب رییس جشنواره، ابتدا سایت‌های تندرو در جمهوری اسلامی آن‌را «تاسف‌بار» و «دهن‌کجی به مناسبات فرهنگی جامعه اخلاق‌مدار ایرانی» خواندند و سپس نوبت به نمایندگان مجلس و مسوولان وزارت ارشاد رسید.

روز یک‌شنبه ۲۸ اردیبهشت لاله افتخاری دبیر اول کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی خواهان «برخورد جدی» با حاتمی شد و گفت: «ما شهید داده‌ایم که اسلام زنده بماند و اسلامی که با خون شهدا ساخته شده و پرورش یافته نباید با رفتار‌های غیر اخلاقی کسی که خود را هنرمند ایرانی می‌داند، آسیب ببیند. همه ما خط قرمز‌های نظام را می‌دانیم بنابراین بی‌توجهی به آن‌ها مورد قبول نیست».

افتخاری که در گفت‌وگو با خبرگزاری رسمی مجلس سخن می‌گفت، با ذکر این‌که «در جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی حتما به این موضوع رسیدگی خواهیم کرد»، ادامه داد: «نباید زنانی که در بستر نظام جمهوری اسلامی امکاناتی برایشان فراهم شده تا به هنری دست پیدا کنند از این بستر سوء استفاده کنند و به آبروی نظام اسلامی ضربه بزنند».

وی همچنین گفت: «وزارت ارشاد باید تکلیف خودش را با این هنرمندان که جایگاه زن ایرانی را در خارج از مرز‌های ایران رعایت نمی‌کنند، مشخص کند».

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از قافله عقب نماند و معاون پارلمانی وزیر ارشاد اظهار کرد: «این‌گونه حضور‌های نامناسب که اخیراً در جشنواره کن اتفاق افتاده، هم‌سو با اعتقادات دینی ما نیست».

حسین نوش‌آبادی ادامه داد: «حضور شخصیت‌های هنری و هنرمندان ایرانی در خارج از کشور اگر با رعایت شئونات اسلامی و احترام به فرهنگ ملت و اعتقادات ایران باشد امری پسندیده است. اما اگر این حضور با بی توجهی به ارزش‌های جامعه و معیار‌های اخلاقی ما باشد ملت ایران این رفتار را نمی‌پذیرند».

وی همچنین گفت: «حضور نا مناسب زنان ایرانی در خارج از کشور مخصوصاً هنرمندان که مورد احترام مردم ما هستند از طرف ایرانی وطن‌پرست و علاقه‌مند به ایران مورد قبول نیست».

پیش‌تر و در سال ۲۰۱۲ نیز لیلا حاتمی که با لباسی پوشیده در کن حضور یافته بود، با هجمه مسوولان جمهوری اسلامی روبه‌رو شد و بهمن کارگر معاون فرماندهی ناجا در این‌باره گفت: «این‌که هنرپیشه زنی در جشنواره کن و یا دیگر جشنواره‌ها با یک لباس بد و مستهجن و حجاب نامناسب ظاهر شود و با مردم نامحرم دست بدهد، الگو می‌شود و این رفتار کجای انقلابی است که ما انجام داده‌ایم؟».

منبع: خودنويس

خانم لاله افتخاری قدم زدن شما با بشار اسد ،که حداقل ۱۵۰،۰۰۰ زن و مرد و کودک را به قتل رسانده، به آبروی ایرانی‌ ها ضربه میزند نه رو بوسی یک هنرپیشه محبوب با رئیس معتبر‌ترین جشنواره دنیا !

نمایندگان مجلس بهتر است به جای مسائلی‌ که به آنها ربطی‌ ندارد به این موضوعات بپردازند:

وعده حسن روحانی در مورد دریاچه ارومیه چه بود؟ ۲.۵ میلیارد دلار را کجا هزینه کرده است؟
http://goo.gl/D3r3F3

معاون پارلمانی وزیر ارشاد دولت تدبیر و امید نیز میبایست بداند، اولا شهروندان ایرانی‌ در مسافرت طابع قوانین کشور میزبان هستند نه حکومت ولایت فقیه دوما شما بهتر است به این سوالات پاسخ دهید:

یورش ماموران به نمایشگاه کتاب و تهدید مدیر انتشاراتی نصیرا که گفتند با ماشین از رویت رد می‌شویم، هم‌سو با اعتقادات دینی شماست؟ لازم به ذکر است مدیر انتشارات نصیرا بعد از تعطیلی غرفه انتشاراتی خود در نمایشگاه کتاب تهران از سوی وزارت ارشاد، به دلیل تهدید و فشارهای امنیتی از ایران خارج شد.

آزار جنسی دختران در استخر توسط یک دیپلمات ایرانی‌ در برزیل هم‌سو با اعتقادات دینی شماست؟

آیا ۵۰ موردی که در لینک زیر ذکر شده هم‌سو با اعتقادات دینی شماست؟

http://goo.gl/4zh8SO

چرا وزارت امور خارجه دولت تدبیر و امید تصور می‌کند، ایرانیان موظف هستند در همهٔ کشور‌های دنیا مطابق الگوی رفتاری آنها عمل کنند؟

http://goo.gl/uG2UaH

 برگرفته از برگه سپیده دم در فیسبوک