گرد آوری قرآن به شکل امروزی به تدريج
و به دست افراد و گروه های مختلف صورت گرفته است.
بسياری را عقيده بر آن است که كه جمع و ترتيب سوره ها پس از وفات محمد براى نخستين بار به دست على سپس زيد بن ثابت و ديگر ياران محمد انجام گرفت.
نظر شيعه بر آن است که على نخستين كسى بود كه پس از وفات محمد به جمع آوری قرآن مشغول گرديد. می گويند که او مدت شش ماه در منزل نشست و اين كار را به انجام رساند. ابن نديم گويد: «اولين مصحفى كه گرد آورى شد مصحف على بود و اين مصحف نزد آل جعفر بود». سپس مىگويد: «مصحفى را ديدم نزد ابو يعلى حمزه حسنى كه با خط على بود و چند صفحه از آن افتاده بود و فرزندان حسن بن على آن را به ميراث گرفته بودند» .محمد بن سيرين از عكرمه نقل مى كند:«در ابتداى خلافت ابو بكر،على در خانه نشست و قرآن را جمع آورى كرد». گويد: «از عكرمه پرسيدم: آيا ترتيب و نظم آن مانند ديگر مصاحف بود؟ آيا رعايت ترتيب نزول درآن شده بود؟ گفت:اگر جن و انس گرد آيند و بخواهند مانند على قرآن را گرد آورند،نخواهند توانست».ابن سيرين مىگويد:«هر چه دنبال كردم تا بر آن مصحف دستيابم، ميسورم نگرديد». ابن جزى كلبى گويد:«اگر مصحف على يافت مى شد،هر آينه در آن علم فراوان يافت مى گرديد». شيعان مدعی هستند که اين قرآن اکنون در دست امام زمان است و در اين قرآن از محمد و آل او به کرات ياد شده است .
سليم بن قيس هلالى(متوفاى 90)كه از ياران خاص علی بود،از سلمان فارسی نقل می کند که موقعى كه على بى مهرى مردم را نسبت به خود احساس كرد،در خانه نشست و از خانه بيرون نيامد تا آن كه قرآن راكاملا جمع آورى كرد. پيش از جمع آورى حضرت،قرآن روى پاره هاى كاغذ و تخته هاى نازك شده و ورقها نوشته شده و به صورت پراكنده بود. على پس ازاتمام،طبق روايت يعقوبى آن را بار شترى كرده به مسجد آورد.در حالى كه مردم پيرامون ابو بكر گرد آمده بودند،به آنان گفت: «بعد از مرگ پيامبر تا كنون به جمع آورى قرآن مشغول بودم و در اين پارچه آن را فراهم كرده،تمام آن چه بر پيامبرنازل شده است جمع آورده ام. نبوده است آيه اى مگر آن كه پيامبر،خود بر من خوانده و تفسير و تاويل آن را به من آموخته است. مبادا فردا بگوييد:از آن غافل بوده ايم». آن گاه يكى از سران گروه به پا خاست و با ديدن آن چه على عليه السلام در آن نوشته ها فراهم كرده بود،بدو گفت:به آن چه آورده اى نيازى نيست و آن چه نزد ما هست ما را كفايت مى كند. على عليه السلام گفت: «ديگر هرگز آن را نخواهيد ديد».آن گاه داخل خانه خود شد و كسى آن را پس از آن نديد ..
اما پس از جنگ يمامه بسياری از حافظان قرآن کشته می شوند. تعداد کشته شدگان افرادی که قرآن را حفظ بودند حداقل 70 نفر ذکر شده است حتی در برخی کتب تاريخی اين تعداد را تا 400 نفر ذکر می کنند .
پس از اين حادثه خطر نابودی گفته های محمد بطور جدی احساس می شد. و اين موضوع باعث شد تا خليفه وقت ابوبکر زيد بن ثابت خواست تا قرآن را جمع آورى كند. زيد مى گويد:
«ابو بكر مرا فرا خواند، و پس از مشاوره با عمر-كه در آن جا بود-گفت:بسيارى از قاريان و حافظان قرآن در حادثه يمامه كشته شده اند و بيم آن مى رود كه در موارد ديگر نيز گروهى ديگر كشته شوند و قسمت عمده قرآن را از بين برود. آن گاه جمع آورى قرآن را مطرح ساخت. گفتيم:چگونه مى خواهيد كارى كنيد كه محمد آن را انجام نداد؟گفتند: «اين كار ضرورت دارد و بايد انجام شود. و آن اندازه سخن گفتند و به من اصرار ورزيدند تا آن را پذيرفتم. آن گاه ابو بكر به من گفت:مىبينم كه جوان عاقلى هستى و هرگز ما به تو انديشه ناروا نمى داريم. تو كاتب وحى رسول خدا بودى،اين كار را دنبال كن و به خوبى انجام ده.
زيد به جمع آوری قرآن مشغول می گردد و در اين کار روش خاص خود را پی می گيرد و در اين کار از گروهی از ياران محمد کمک می گيرد اولين اقدام او اين بود که اعلام کرد :هر كس هر چه از قرآن نزد خود دارد،بياورد. يعقوبى مىگويد:«وى گروهى مركب از 25 نفر را تشكيل داد» و خود رياست آن گروه را برعهده گرفت. اين گروه هر روز در مسجد گردهم مى آمدند و افرادى كه آيه يا سوره اى از قرآن در اختيار داشتند به اين گروه مراجعه مى كردند. اين گروه از هيچ كس،هيچ چيز را به عنوان قرآن نمى پذيرفتند،مگر آن كه دو شاهد ارائه دهند كه آن چه آورده است جزء قرآن است.شاهد اول نسخه خطى،يعنى نوشته اى كه حكايت از وحى قرآنى داشته باشد. شاهد دوم شاهد حفظى،يعنى ديگران نيز شهادت دهندكه آن را از زبان محمد شنيده اند.
نکته بسيار جالبی که در اينجا قابل ذکر است از خزيمة بن ثابت انصارى دو آيه آخر سوره برائت بدون شاهد پذيرفته شد، زيرا محمد شهادت او را به جاى شهادت دو نفر قرار داده بود.
اما چرا شهادت خزيمه برابر شهادت دو نفر پذيرفته شده بود خود داستان جالبی دارد.
محمد با يک عرب بر سر اسبی مشکل پيدا می کند و هر دو طرف مدعی بودند که آن اسب متعلق به او است اما خزيمة بن ثابت انصارى با ان که از ماجرا هيچ اطلاعی نداشت به دروغ به نفع محمد رای می دهد و محمد نيز برای اينکه دعوا را به نفع خود پايان دهد می گويد شهادت خزيمه برابر شهادت دو نفر ارزش دارد (هر چند می دانست که او به دروغ شهادت داده است )و بدين وسيله اسب آن عرب بيچاره را صاحب می شود و خزيمه نيز به «ذو الشهادتين»لقب می يابد . (اسد الغابة،ج 2،ص 114)
زيد قرآن را جمع آوری کرد ولی هيچ نظمی به آن نداد و دست نوشته های خود را كه سوره هاى قرآنى بر آن نگاشته شده بود،پس از اتمام به ابوبكر داد .اين مجموعه پس از ابوبكر به عمر انتقال يافت و پس از وفات وى نزد دخترش حفصه نگهدارى شد و هنگام يك سان كردن مصحف ها،عثمان آن را به رعايت گرفت تا نسخه هاى ديگر قرآن را با آن مقابل كند و سپس آن را به حفصه باز گردانيد. چون حفصه در گذشت،مروان كهاز جانب معاويه والى مدينه بود، آن را از ورثه حفصه گرفت و از بين برد.
بسياری را عقيده بر آن است که كه جمع و ترتيب سوره ها پس از وفات محمد براى نخستين بار به دست على سپس زيد بن ثابت و ديگر ياران محمد انجام گرفت.
نظر شيعه بر آن است که على نخستين كسى بود كه پس از وفات محمد به جمع آوری قرآن مشغول گرديد. می گويند که او مدت شش ماه در منزل نشست و اين كار را به انجام رساند. ابن نديم گويد: «اولين مصحفى كه گرد آورى شد مصحف على بود و اين مصحف نزد آل جعفر بود». سپس مىگويد: «مصحفى را ديدم نزد ابو يعلى حمزه حسنى كه با خط على بود و چند صفحه از آن افتاده بود و فرزندان حسن بن على آن را به ميراث گرفته بودند» .محمد بن سيرين از عكرمه نقل مى كند:«در ابتداى خلافت ابو بكر،على در خانه نشست و قرآن را جمع آورى كرد». گويد: «از عكرمه پرسيدم: آيا ترتيب و نظم آن مانند ديگر مصاحف بود؟ آيا رعايت ترتيب نزول درآن شده بود؟ گفت:اگر جن و انس گرد آيند و بخواهند مانند على قرآن را گرد آورند،نخواهند توانست».ابن سيرين مىگويد:«هر چه دنبال كردم تا بر آن مصحف دستيابم، ميسورم نگرديد». ابن جزى كلبى گويد:«اگر مصحف على يافت مى شد،هر آينه در آن علم فراوان يافت مى گرديد». شيعان مدعی هستند که اين قرآن اکنون در دست امام زمان است و در اين قرآن از محمد و آل او به کرات ياد شده است .
سليم بن قيس هلالى(متوفاى 90)كه از ياران خاص علی بود،از سلمان فارسی نقل می کند که موقعى كه على بى مهرى مردم را نسبت به خود احساس كرد،در خانه نشست و از خانه بيرون نيامد تا آن كه قرآن راكاملا جمع آورى كرد. پيش از جمع آورى حضرت،قرآن روى پاره هاى كاغذ و تخته هاى نازك شده و ورقها نوشته شده و به صورت پراكنده بود. على پس ازاتمام،طبق روايت يعقوبى آن را بار شترى كرده به مسجد آورد.در حالى كه مردم پيرامون ابو بكر گرد آمده بودند،به آنان گفت: «بعد از مرگ پيامبر تا كنون به جمع آورى قرآن مشغول بودم و در اين پارچه آن را فراهم كرده،تمام آن چه بر پيامبرنازل شده است جمع آورده ام. نبوده است آيه اى مگر آن كه پيامبر،خود بر من خوانده و تفسير و تاويل آن را به من آموخته است. مبادا فردا بگوييد:از آن غافل بوده ايم». آن گاه يكى از سران گروه به پا خاست و با ديدن آن چه على عليه السلام در آن نوشته ها فراهم كرده بود،بدو گفت:به آن چه آورده اى نيازى نيست و آن چه نزد ما هست ما را كفايت مى كند. على عليه السلام گفت: «ديگر هرگز آن را نخواهيد ديد».آن گاه داخل خانه خود شد و كسى آن را پس از آن نديد ..
اما پس از جنگ يمامه بسياری از حافظان قرآن کشته می شوند. تعداد کشته شدگان افرادی که قرآن را حفظ بودند حداقل 70 نفر ذکر شده است حتی در برخی کتب تاريخی اين تعداد را تا 400 نفر ذکر می کنند .
پس از اين حادثه خطر نابودی گفته های محمد بطور جدی احساس می شد. و اين موضوع باعث شد تا خليفه وقت ابوبکر زيد بن ثابت خواست تا قرآن را جمع آورى كند. زيد مى گويد:
«ابو بكر مرا فرا خواند، و پس از مشاوره با عمر-كه در آن جا بود-گفت:بسيارى از قاريان و حافظان قرآن در حادثه يمامه كشته شده اند و بيم آن مى رود كه در موارد ديگر نيز گروهى ديگر كشته شوند و قسمت عمده قرآن را از بين برود. آن گاه جمع آورى قرآن را مطرح ساخت. گفتيم:چگونه مى خواهيد كارى كنيد كه محمد آن را انجام نداد؟گفتند: «اين كار ضرورت دارد و بايد انجام شود. و آن اندازه سخن گفتند و به من اصرار ورزيدند تا آن را پذيرفتم. آن گاه ابو بكر به من گفت:مىبينم كه جوان عاقلى هستى و هرگز ما به تو انديشه ناروا نمى داريم. تو كاتب وحى رسول خدا بودى،اين كار را دنبال كن و به خوبى انجام ده.
زيد به جمع آوری قرآن مشغول می گردد و در اين کار روش خاص خود را پی می گيرد و در اين کار از گروهی از ياران محمد کمک می گيرد اولين اقدام او اين بود که اعلام کرد :هر كس هر چه از قرآن نزد خود دارد،بياورد. يعقوبى مىگويد:«وى گروهى مركب از 25 نفر را تشكيل داد» و خود رياست آن گروه را برعهده گرفت. اين گروه هر روز در مسجد گردهم مى آمدند و افرادى كه آيه يا سوره اى از قرآن در اختيار داشتند به اين گروه مراجعه مى كردند. اين گروه از هيچ كس،هيچ چيز را به عنوان قرآن نمى پذيرفتند،مگر آن كه دو شاهد ارائه دهند كه آن چه آورده است جزء قرآن است.شاهد اول نسخه خطى،يعنى نوشته اى كه حكايت از وحى قرآنى داشته باشد. شاهد دوم شاهد حفظى،يعنى ديگران نيز شهادت دهندكه آن را از زبان محمد شنيده اند.
نکته بسيار جالبی که در اينجا قابل ذکر است از خزيمة بن ثابت انصارى دو آيه آخر سوره برائت بدون شاهد پذيرفته شد، زيرا محمد شهادت او را به جاى شهادت دو نفر قرار داده بود.
اما چرا شهادت خزيمه برابر شهادت دو نفر پذيرفته شده بود خود داستان جالبی دارد.
محمد با يک عرب بر سر اسبی مشکل پيدا می کند و هر دو طرف مدعی بودند که آن اسب متعلق به او است اما خزيمة بن ثابت انصارى با ان که از ماجرا هيچ اطلاعی نداشت به دروغ به نفع محمد رای می دهد و محمد نيز برای اينکه دعوا را به نفع خود پايان دهد می گويد شهادت خزيمه برابر شهادت دو نفر ارزش دارد (هر چند می دانست که او به دروغ شهادت داده است )و بدين وسيله اسب آن عرب بيچاره را صاحب می شود و خزيمه نيز به «ذو الشهادتين»لقب می يابد . (اسد الغابة،ج 2،ص 114)
زيد قرآن را جمع آوری کرد ولی هيچ نظمی به آن نداد و دست نوشته های خود را كه سوره هاى قرآنى بر آن نگاشته شده بود،پس از اتمام به ابوبكر داد .اين مجموعه پس از ابوبكر به عمر انتقال يافت و پس از وفات وى نزد دخترش حفصه نگهدارى شد و هنگام يك سان كردن مصحف ها،عثمان آن را به رعايت گرفت تا نسخه هاى ديگر قرآن را با آن مقابل كند و سپس آن را به حفصه باز گردانيد. چون حفصه در گذشت،مروان كهاز جانب معاويه والى مدينه بود، آن را از ورثه حفصه گرفت و از بين برد.
پس از مرگ محمد علاوه بر زيد، عده
ديگرى از بزرگان صحابه به جمع قرآن پرداختند.از جمله: عبد الله بن مسعود، ابى بن
كعب، مقداد بن اسود، س الم مولى ابى حذيفه، معاذ بن جبل و ابو موسى اشعرى. گويند:
نخستين كسى كه سوره هاى قرآن را مرتب نمود، سالم مولى ابى حذيفه بود. وقتى قرآن جمع
آورى و نوشته شد،آنگاه خود وهم فکرانش گرد هم آمدند و درباره نام آن به شور
نشستند. برخى نام«سفر» را پيش نهاد كردند،سالم و ديگران آن را نپسنديدند،زيرا نام
كتابهاى يهود است.
سپس سالم عنوان مصحف را پيش نهاد كرد و گفت:همانند اين كتاب(صحيفه هاى جمع شده) را در حبشه ديدم كه آن را «مصحف» مى گفتند. همه حاضران نام مصحف را براى صحيفه هاى جمع شده پذيرفتند .
منابع:
الفهرست - طبقات ابن سعد،ج 2 - الاستيعاب در حاشيه الاصابة ج2- الاتقان- ابن جزي الكلبي- التسهيل لعلوم التنزيل ج1- التمهيدج 1 - محمد جواد بلاغى،آلاء الرحمان،ج 1 - تفسير برهان،ج 1 - تاريخ يعقوبى،ج 2 - السقيفة - فتح البارى،ج 7 - صحيح بخارى،ج 6 - مصاحف سجستانى- ابن اثير،الكامل في التاريخ، البرهان،ج13- تاريخ يعقوبى،ج 2 - الاتقان،ج 1 - الكشاف،ج 1 - تفسير طبرى،ج 5
سپس سالم عنوان مصحف را پيش نهاد كرد و گفت:همانند اين كتاب(صحيفه هاى جمع شده) را در حبشه ديدم كه آن را «مصحف» مى گفتند. همه حاضران نام مصحف را براى صحيفه هاى جمع شده پذيرفتند .
منابع:
الفهرست - طبقات ابن سعد،ج 2 - الاستيعاب در حاشيه الاصابة ج2- الاتقان- ابن جزي الكلبي- التسهيل لعلوم التنزيل ج1- التمهيدج 1 - محمد جواد بلاغى،آلاء الرحمان،ج 1 - تفسير برهان،ج 1 - تاريخ يعقوبى،ج 2 - السقيفة - فتح البارى،ج 7 - صحيح بخارى،ج 6 - مصاحف سجستانى- ابن اثير،الكامل في التاريخ، البرهان،ج13- تاريخ يعقوبى،ج 2 - الاتقان،ج 1 - الكشاف،ج 1 - تفسير طبرى،ج 5
برگرفته از: http://www.solgunaz.com/RELIGION/Qoran%20ve%20islam.htm
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر