خرداد ۱۴، ۱۳۹۳

کوروش و خمینی در یک قاب!! ایرانی و هندو زاده




نام: روح الله
تبار: هندوزاده وعرب
درباره تبار او دو نظر وجود دارد؛ گروه اول میگویند که خمینی هندو زاده ای از تبار اعراب است که اجدادش در هندوستان ساکن شده بودند اما گروه دوم معتقدند که خمینی هندوزاده ای از تبار سیک های هند است و پدربزرگش که به عنوان خدمتکار برای انگلیسی ها کار میکرد, همراه آنها به عراق رفته بود و در آنجا به ظاهر مسلمان میشود و نام احمد هندی را برای خود برمیگزیند که در اینباره بسیاری از جمله آقای مهدی شمشیری محقق و تاریخدان معاصر به تفصیل در نوشته هایش راجع به احمد هندی و همکاری او با کمپانی هند شرقی انگلستان توضیح داده است و همچنین آیت الله سید شهاب الدین نجفی مرعشی که پدرش سید شمس الدین محمود مرعشی از بزرگان فقهای دوران خود بود و در نجف، کاظمین، کربلا، سامرا، قم، تهران و کرمانشاه تحصیل کرده و همچنین ایشان از مراجع تقلید و علمای بزرگ شیعه بود که در شجره نامه شناسی خبره و اهل فن بود و استعداد و تجربه فوق العاده ی در شجره نامه شناسی داشت و میتوانست با بررسی شجره نامه ها تشخیص دهد که آیا شجره نامه واقعی است و یا جعلی است و ایشان در جلسه درسش در اوایل کار خمینی در حوزه اعلام نموده بود که خمینی هندی الاصل است و سید وعرب نژاد نیست اما عده ای از طلبه های جوان و شاگردان خمینی به تحریک خمینی به خانه سید شهاب الدین نجفی مرعشی و محل درسش حمله نموده و او را تهدید به مرگ و سکوت نمودند و همانطور که میدانیم پدر خمینی دارای چندین زن بود و برادر بزرگتر و ناتنی خمینی (از پدر یکی بودن) یعنی آیت الله مرتضی پسندیده نیز در کتاب خاطراتش اعلام میکند که من مرتضی هندی سابق باید بگویم که اجدادمان در هند بوده اند و پدربزرگم از هند آمده است.اولین فردی که به اعتراف خودش خمینی را امام نامید حسن روحانی بود و محمد خاتمی که در گروه خط امامی ها بود با حکم مستقیم خمینی سرپرست روزنامه کیهان جهت حمله به روشنفکران و آزادی خواهان و حمایت از نظام دیکتاتوری ولایت فقیه انتخاب شد.

آرامگاه روح‌الله خمینی که رسانه های حکومتی آنجا را ”مرقد امام” یا ”حرم مطهر” و با پسوند (قدس سره الشریف)! مینامند بنایی است که در بهشت زهرای تهران قرار دارد. کار ساخت این آرامگاه، پس از دفن وی و با محوریت جهاد سازندگی و سپاه پاسداران آغاز گردید و همچنان ادامه دارد!
مراسم سالگرد مرگ خمینی به همراه برخی مناسبت‌های مذهبی و انقلابی در این مقبره برگزار می‌شود و زیارتنامه وی نیز به زبان عربی بر بالای ضریح گرانقیمتی که برایش ساخته اند قرار داده شده‌ است و در برخی چاپ‌های مفاتیح‌ الجنان نیز این زیارتنامه درج شده است! این زیارت نامه بدعت محسوب میشود و در نوع خود بی سابقه بوده است. در سال نخست ۲ میلیارد دلار بودجه برای احداث آرامگاه خمینی و مراکز فرهنگی و زیارتی کنار مقبره اختصاص یافت. بخش اصلی آرامگاه تاکنون چندین بار تغییر یافته و هنوز طرح اصلی به طور کامل راه اندازی نشده‌است. روزنامه جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۷ به نقل از یکی از سازندگان, فضای سرپوشیده آرامگاه را ۶۰ هزار متر مربع عنوان می‌کند و بخش اصلی آرامگاه را ۱۵هزار متر مربع.سازهٔ اصلی دارای پایداری در برابر زمین لرزه‌ای به قدرت ۱۰ ریشتر است و به گفته مدیر کل مقبره از برج میلاد نیز مقاوم‌تر است. اسکلت فولادی ساخته شده برای گنبد ۳۴۰ تن وزن دارد و روکش آن هم ۴۰ تا ۵۰ تن وزن خواهد داشت که در مجموع به ۴۰۰ تن می‌رسد. در اطراف آرامگاه چهار گلدسته به بلندی ۹۱ متر و به نشانه سن وی ساخته شده‌است بلندای آرامگاه تا نوک چراغ پرچم سن درگذشت وی را نشان می‌دهد. همچنین مجموعاً دارای پنج گنبد است که گنبد اصلی فلزی و چهار گنبد دیگر کاشی‌کاری شده‌است. گنبد اصلی در سال ۱۳۸۶ تعویض گردید. سه تا از گنبد ها در سه ارتفاع۴۲، ۵۷ و۶۸ متری ساخته شده است که از سال ۴۲، شروع انقلاب، سال۵۷، پیروزی انقلاب و سال ۶۸، سال مرگ خمینی را نشان میدهد.همچنین ۵ ورودی اصلی در صحن‌های شرقی و غربی وجود دارد. درون آرامگاه هم شامل سنگ های گران قیمت, فرشهای نفیس, تزئینات گرانبها, چلچراغ ها و لوسترهای متنوع, سیستم تهویه هوای گرم و سرد پیشرفته است و تزئینات روی در نیز شمسه های ۸ تایی هستند. بخش‌های دیگر آرامگاه خمینی عبارت است از: موزهٔ مقبره به مساحت ۱۵ هزار متر مربع حاوی آثار مربوط به خمینی که در حال ساخت است, بیمارستان مقبره، در حال احداث است و تا سال ۱۳۸۷ بخش‌های عمده آن راه اندازی شده‌است,پارکینگ, زائرسرا, هتل ۵ ستاره, بخش های تجاری, فروشگاهای زنجیره‌ای, شهربازی , شهرک سلامت, شهر آفتاب و در اطراف آرامگاه دانشگاه‌های آزاد اسلامی و دانشگاه شاهد احداث گردیده‌است که در مناسبت های مختلف از حضور این دانشجویان در آرامگاه خمینی استفاده میشود و همچنین خدمات رسانی ویژه اتوبوسرانی برای آرامگاه خمینی و گسترش خط یک متروی تهران تا آرامگاه خمینی انجام گرفته است.

 
نام: کوروش
تبار: نسب او از جانب مادر به مادها و پدر به پارس ها مى رسد و از تبار هخامنش,سرکردهٔ خاندان پاسارگاد از خاندان‌های پارسیان بود.
عنوان: مردم او را پدر مینامیدند و بنیان‌گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود.

آرامگاه : آرامگاه کوروش بدون استفاده از طلا, جواهرات و تزینات و اشیا گرانبها و بسیار ساده ساخته شده است و در پاسارگاد در استان فارس جای گرفته‌است. شهر باستانی پاسارگاد نخستین پایتخت شاهنشاهی هخامنشی در قلب استان فارس، در دشت رودخانه پُلوار قرار دارد. آرامگاه کوروش بر روی سکو قرار گرفته که این سکو خود نیز از قطعات سنگ تشکیل شده‌است. بر بالای سکو اتاق مخصوص دفن جسد قرار دارد. این اتاق ۲ متر و۱۰ سانتی متر پهنا، ۳ متر و ۱۷ سانتی متر طول و ۲ متر و ۱۰سانتی متر ارتفاع دارد. مدخل آن ورودی کوچک و باریکی است. آرامگاه به وسیلهٔ سنگ‌های شیروانی‌مانند سه‌گوش پوشیده می‌شود، ارتفاع کامل ساختمان حدود ۱۱ متر است.ارتفاع کلی بنا اندکی بیش از ۱۱ متر است. سکوی اول که پلهٔ اول را تشکیل می‌دهد، ۱۶۵ سانتی متر ارتفاع دارد، اما حدود ۶۰ سانتی متر آن در اصل نتراشیده و پنهان بوده‌است، یعنی این هم مانند پلکان دوم و سوم دقیقاً ۱۰۵ سانتی متر ارتفاع داشته‌است. پلکان چهارم و پنجم و ششم هر یک ۵۷٫۵ سانتی متر ارتفاع دارند. پهنای سکوها نیم متر است و سطح سکوی ششمین که قاعدهٔ اتاق آرامگاه را تشکیل می‌دهد، حدود ۶٫۴۰ متر در ۵٫۳۵ متر است.
اسکندر با همه ویرانگری های خود به کوروش بی اندازه احترام می گذاشت.اسکندر در ابتدا تصور می کرد آرامگاه کوروش پر از زر و سیم است ولی اسکندر در آن جا چیزی جز یک سپر که تبدیل به خاک شده بود و دو کمان و یک شمشیر چیز دیگری ندید.او تاجی از زر بر روی گور گذاشت،شنل خود را بر مزار کوروش انداخت و در شگفت شد که چگونه ممکن است که گور پادشاهی بدین ناموری و بدین ثروتمندی مانند گور یک فرد عادی باشد.
یان، استرابون و پلوتارک , ( استرابون, اریستوبول, مورخ دیگر یونانی اونه سیکریت وکنت کورث, همگی راجع به متنی (کتبیه) که در آرامگاه کوروش بوده صحبت کرده اند و پلوتارک آورده است که درمتن پارسی چنین بود:
(( ای مرد، هرکه باشی و از هر کجا بیایی- چون می دانم که گذارت به اینجا خواهد افتاد- بدان من کوروش،بنیانگذار شاهنشاهی پارس هستم، به این مشت خاکی که پیکرم را در بر گرفته است رشک مبر.)) گویا این کلمات اسکندر را به شدت متاثر کرده بود.


 برگرفته از برگه سپیده دم در فیسبوک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر