فاصله ۲۳ تا ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ را شاید بتوان پرحادثهترین روزهای اعتراضات
مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران دانست. علی حسنپور، سهراب
اعرابی و ندا آقاسلطان از جمله کشتهشدگان این روزها بودند.
پنج سال پیش در چنین روزهایی اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست
جمهوری در ایران، روز به روز شدت میگرفت. این اعتراضات که از فردای روز
انتخابات (شنبه ۲۳ خرداد) آغاز شده بود، روز دوشنبه ۲۵ خرداد تبدیل به
راهپیمایی میلیونی مردم در تهران شد که لقب "راهپیمایی سکوت" به خود گرفت.
این سکوت اما با شلیک گلوله از پشت بام پایگاه بسیج مقداد در میدان آزادی شکست. علی حسنپور اولین کشتهشده تظاهرات اعتراضی مردم در ۲۵ خرداد ۸۸ بود.
یکی دیگر از تظاهرکنندگان این روز نیز در همان روز ناپدید شد. خانوادهاش نزدیک به چهل روز به دنبال او بودند تا اینکه در تیرماه همان سال، جسم بیجانش را در سردخانه کهریزک پیدا کردند.
"سهراب اعرابی" جوان ۱۹ سالهای بود که روز ۲۵ خرداد به همراه مادر و برادرش در راهپیمایی سکوت شرکت کرد. تا زمانی که راهپیمایی مسالمت آمیز بود، این سه عضو خانواده با هم بودند، اما پس از آغاز ناآرامیها دستها از هم جدا شد و دیگر کسی سهراب را ندید.
پروین فهیمی مادر سهراب به دویچهوله میگوید هنوز روز دقیق مرگ پسرش را نمیداند: «برای من هنوز واقعاً مشخص نشده. ولی من با فیلمها و عکسها و یا خبرهایی که به گوشام رسیده، فکر میکنم باید ۲۵ خرداد باشد. این وظیفه قوه قضاییه است که برای من مشخص کند بچهی من چه روزی کشته شده و آن چهار روز، قبل از اینکه به پزشکی قانونی برسد و این بچه را در سردخانه بگذارند کجا بوده؟ هنوز به هیچ کدام از سئوالات من پاسخ ندادهاند.»
او به دویچهوله میگوید: «من در اولین شکایتی که دادم، قید کردم که معرفی
قاتل و آمر را خواهانم. همچنین میخواهم بدانم این چند روز بچه من کجا بوده
و وسائل بچهی من کجاست؟ همه اینها را من قید کردم. ولی هیچ وقت قوه
قضاییه متأسفانه پاسخگو نبود».
سال ۱۳۹۰ آخرین باری بود که پروین فهیمی را برای پرونده سهراب به دادگاه فراخواندند. در آن سال به او میگویند دیه سهراب آماده است و شما میتوانید دیه فرزندتان را بگیرید. خانم فهیمی از گرفتن دیه خودداری میکند و در توضیح دلایل این کار میگوید: «من خواستههایی داشتم، اینکه باید دادگاه علنی باشد و قاتل معرفی و شناسایی شود. بعد هم من شرط و شروطی گذاشته بودم مثل آزادی زندانیان سیاسی، آزادی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد. ولی متأسفانه هنوز ما به نتیجهای نرسیدهایم و من قوه قضاییه را مقصر میدانم».
«لااقل فهمیدند که رای مردم را بخوانند»
هرچند مادر سهراب، قوه قضائیه را مسئول رسیدگی نکردن به پرونده قتل فرزندش میداند اما از رئیس جمهور هم انتظاراتی دارد. او میگوید: «به نظر من باید رئیس جمهور به قوههای دیگر فشار بیآورد. بههرحال آقای روحانی ۱۸ میلیون رأی داشته. باید آقای روحانی هم به قوه قضاییه و هم به مجلس فشار بیآورد که مسائل ما را حل کنند. ما خواستههایی داشتهایم و در پی این خواستهها ایشان را انتخاب کردیم».
خانم فهیمی اما میگوید همین که در این پنج سال صدای آنها شنیده شده و مردم به حقانیت راه فرزندش پی بردهاند برایش آرامشبخش است. او انتخابات سال ۹۲ را نتیجه دیگری بر وقایع سال ۸۸ میداند و میگوید: «در این پنج سال یکی از هدفهای ما این بود که لااقل رأی دادن مردم برای حاکمان محترم شمرده شود و فکر میکنم اگر سال ۸۸ به ما در این مورد ظلم شد، لااقل سال ۹۲ به این نتیجه رسیدند که باید رأیهای مردم خوانده شود».
پروین فهیمی امسال هم مانند تمام چهار سال گذشته، روز ۲۵ خرداد بر سر مزار فرزندش رفته است. او میگوید برایش هیچ چیز در این پنج سال تغییر نکرده: «این روزها اصلاَ فراموششدنی نیست. برای هیچ مادری، برای هیچ خانوادهای. حتی برای مردم هم بههیچ وجه این روزها فراموششدنی نیست. بهخصوص برای من یا مادران دیگر که این اتفاق برایشان افتاده. ولی بههرحال ما دوست داریم مردم ما زندگی کنند. من دوست دارم جوانهای مردم زندگی کنند. دوست ندارم بهخاطر بچهی من دیگران هزینه بدهند.»
او ولی از یک بابت خشنود است: «من خوشحالم که دستاورد جنبش سبز فقط این بوده که در این پنج سال لااقل همه چهرهها برای من و برای مردم ما شناخته شد».
منبع: http://www.dw.de
این سکوت اما با شلیک گلوله از پشت بام پایگاه بسیج مقداد در میدان آزادی شکست. علی حسنپور اولین کشتهشده تظاهرات اعتراضی مردم در ۲۵ خرداد ۸۸ بود.
یکی دیگر از تظاهرکنندگان این روز نیز در همان روز ناپدید شد. خانوادهاش نزدیک به چهل روز به دنبال او بودند تا اینکه در تیرماه همان سال، جسم بیجانش را در سردخانه کهریزک پیدا کردند.
"سهراب اعرابی" جوان ۱۹ سالهای بود که روز ۲۵ خرداد به همراه مادر و برادرش در راهپیمایی سکوت شرکت کرد. تا زمانی که راهپیمایی مسالمت آمیز بود، این سه عضو خانواده با هم بودند، اما پس از آغاز ناآرامیها دستها از هم جدا شد و دیگر کسی سهراب را ندید.
پروین فهیمی مادر سهراب به دویچهوله میگوید هنوز روز دقیق مرگ پسرش را نمیداند: «برای من هنوز واقعاً مشخص نشده. ولی من با فیلمها و عکسها و یا خبرهایی که به گوشام رسیده، فکر میکنم باید ۲۵ خرداد باشد. این وظیفه قوه قضاییه است که برای من مشخص کند بچهی من چه روزی کشته شده و آن چهار روز، قبل از اینکه به پزشکی قانونی برسد و این بچه را در سردخانه بگذارند کجا بوده؟ هنوز به هیچ کدام از سئوالات من پاسخ ندادهاند.»
سال ۱۳۹۰ آخرین باری بود که پروین فهیمی را برای پرونده سهراب به دادگاه فراخواندند. در آن سال به او میگویند دیه سهراب آماده است و شما میتوانید دیه فرزندتان را بگیرید. خانم فهیمی از گرفتن دیه خودداری میکند و در توضیح دلایل این کار میگوید: «من خواستههایی داشتم، اینکه باید دادگاه علنی باشد و قاتل معرفی و شناسایی شود. بعد هم من شرط و شروطی گذاشته بودم مثل آزادی زندانیان سیاسی، آزادی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد. ولی متأسفانه هنوز ما به نتیجهای نرسیدهایم و من قوه قضاییه را مقصر میدانم».
«لااقل فهمیدند که رای مردم را بخوانند»
هرچند مادر سهراب، قوه قضائیه را مسئول رسیدگی نکردن به پرونده قتل فرزندش میداند اما از رئیس جمهور هم انتظاراتی دارد. او میگوید: «به نظر من باید رئیس جمهور به قوههای دیگر فشار بیآورد. بههرحال آقای روحانی ۱۸ میلیون رأی داشته. باید آقای روحانی هم به قوه قضاییه و هم به مجلس فشار بیآورد که مسائل ما را حل کنند. ما خواستههایی داشتهایم و در پی این خواستهها ایشان را انتخاب کردیم».
خانم فهیمی اما میگوید همین که در این پنج سال صدای آنها شنیده شده و مردم به حقانیت راه فرزندش پی بردهاند برایش آرامشبخش است. او انتخابات سال ۹۲ را نتیجه دیگری بر وقایع سال ۸۸ میداند و میگوید: «در این پنج سال یکی از هدفهای ما این بود که لااقل رأی دادن مردم برای حاکمان محترم شمرده شود و فکر میکنم اگر سال ۸۸ به ما در این مورد ظلم شد، لااقل سال ۹۲ به این نتیجه رسیدند که باید رأیهای مردم خوانده شود».
پروین فهیمی امسال هم مانند تمام چهار سال گذشته، روز ۲۵ خرداد بر سر مزار فرزندش رفته است. او میگوید برایش هیچ چیز در این پنج سال تغییر نکرده: «این روزها اصلاَ فراموششدنی نیست. برای هیچ مادری، برای هیچ خانوادهای. حتی برای مردم هم بههیچ وجه این روزها فراموششدنی نیست. بهخصوص برای من یا مادران دیگر که این اتفاق برایشان افتاده. ولی بههرحال ما دوست داریم مردم ما زندگی کنند. من دوست دارم جوانهای مردم زندگی کنند. دوست ندارم بهخاطر بچهی من دیگران هزینه بدهند.»
او ولی از یک بابت خشنود است: «من خوشحالم که دستاورد جنبش سبز فقط این بوده که در این پنج سال لااقل همه چهرهها برای من و برای مردم ما شناخته شد».
منبع: http://www.dw.de
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر