آیا شما با همسرتان « نکاح » می کنید و یا پیمان زناشویی دائم می بندید؟
گرفته شده از روزنامه « پیام ما آزدگان» شماره بیست و چهارم
. بیش از 1400 سال از تازش ویرانگر تازیان به کشور و فرهنگ ما میگذرد، هنوز ما به آداب و رسوم خرافی آنها آلوده بوده و ناآگاهانه بدون اینکه توجه داشته باشیم در انجام بسیاری از مراسم خانوادگی و اجتماعی خود، مفاهیمی را به زبان تازی در مغز وارد و به زبان می اوریم که فرهنگ و ادب ما هیچگاه به ما اجازه نخواهد داد، انها را به زبان فارسی بر زبان جاری سازیم.
بدیهی است که تازش دوم تازیگری که با شورش آخوندیسم در کشور ما اغاز شد، ادامه این کار را توان تازه ای بخشید و وجود اختناق و ستم دینی در داخل کشور به هم میهنان ما اجازه نمیدهد تا به گندزدایی فرهنگ تابناک ایرانی از تازش زبانها و فرهنگهای خارجی بپردازد، ولی ما افرادی نیز که در کشورهای آزاد بسر میبریم نیز هیچگاه بر آن نشده ایم که در این راه گامی برداشته و همچنان چشمهای خود را به روی واقعیت بسته نگهداشته و به تفاله های آخوندهایی که از کشور خارج شده اند، اجازه میدهیم، با اجرای برخی از آداب و رسوم زندگی ما به زبان تازی، همچنان ما را به زندان تاریک خرافات و نادانی ها دربند نگهدارند. یکی از نمونه های بارز این فراخواست (ادعا)، اجرای مراسم ازدواج است.
در هنگام ازدواج باید عروس بگوید :
بدیهی است که ترتیب ایجاب و قبول و پس و پیش شدن آن مانعی ندارد. شما خواننده گرانقدر، به یقین از واژه « گاییدن » و همچین از اینکه ما این وژه را به کار بردیم، ناراحت و شرمگین شده اید. هرگاه چنین است به دنباله نوشتار توجه بفرمایید :
واژه «انکحتک» از ریشه «نکاح» و «نکاح» گرفته شده است. هرگاه مفهوم و ترجمه واژه «نکاح» را از فرهنگهای گوناگون برایتان نقل میکردیم ممکن بود این گمان برایتان ایجاد شود که ما در نقل مطلب تحریف و تصرف به عمل آورده ایم. از اینرو ما برای اثبات ادعای خود درباره مفهوم واژه «نکاح» به نقل تصویر تعریف و تفسیری که هشت فرهنگ بسیار مشهور و معتبر عربی به عربی،انگلیسی به عربی، عربی به انگلیسی و فارسی به فارسی کرده اند، میپردازیم :
نکاح به چه معنی است؟؟
فرهنگ لغت عربی به عربی ؛ « التوقیف علی مهمات التعاریف » تالیف شیخ الامام، عبدالروف بن مناری، در صفحه 330 واژه «نکاح» را چنین تعریف و تفسیر کرده است :
النکاح : ایلاج ذکر فی فرج لیصیر یذلک کالشی الواحد
فرهنگ لغت عربی به عربی « التعریفات » تالیف علامه علی بن محمد بن الجرجانی، در صفحه 255 واژه «نکاح متعه» را چنین تعریف کرده است :
و اما در فرهنگ مشهور و معتبر دهخدا در جلد «ن» صفحه 270 واژه نکاح را ضمن معانی «بغل خوابی» و در صفحه 721 همان جلد «نکاح متعه» را از فرهنگ منتهی الارب براداشت کرده و انرا اشکارا « گاییدن » معنی کرده و فرهنگهای لغت «تاج المصادر» و «زوزنی» واژه نکاح را «جماع کردن» تعریف کرده اند.
ما براستی از ترجمه کردن این تعریفات به زبان فارسی شرم داریم و به همان دلیل نیز از ترجمه فرهنگهای عربی بالا به زبان فارسی خودداری میکنیم و تنها به چند نکته اشاره مینماییم : یکی اینکه واژه « Copulation » در زبان انگلیس، نکاح، جماع کردن در زبان عربی و گاییدن در زبان فارسی، همه دارای یک مفهوم میباشند. دیگر اینکه کلمات بکار رفته در فرهنگ «التوقیف علی مهمات التعاریف» دارای ترجمه زیر میباسد :
ایلاج = وارد کردن ؛ ذکر = الت تناسلی مرد ؛ فی = در ؛ فرج = الت تناسلی زن ؛ لیصر = برای اینکه بشود ، کالشی الواحد = یک جسم واحد
وارد کردن الت تناسلی مرد در الت تناسلی زن برای اینکه یک جسم واحد بشود.
ترجمه فارسی تعریف «نکاح متعه» در فرهنگ «التعریفات» نیز بدین شرح است :
« نکاح متعه یعنی اینکه مرد به زنی بگوید، این پول را بگیر و برای مدت معینی خود را در اختیار من بگذار.»
همچنین معنی جمله زشت « النکاح سنتی » یعنی « گاییدن سنت من است. »
اکنون ما از هم میهنان گرانقدر پرسش میکنیم، ایا درست است که ارباب دانش، خرد، ادب، فرهنگ و سایر افراد اگاه ساکت بمانند و اجازه دهند، این واژه ها و عبارت رکیک که به فرهنگ و ادب ما ایرانیان تازش کرده و اینچنین انها را دگردیس نموده، کماکان در فرهنگ ما باقی بماند؟ ایا این وطیفه هر ایرانی روشنگر و میهن خواهی نیست که از هم میهنانش درخواست کند، نگذارند افراد شیخ صفت، عمامه نهاد و مفت خور در جشن و شادی پیوند زناشویی انها چنین مفاهیم زشت و رکیکی را به زبانی که ما معنی و مفهومش را نمیفهمیم برایمان بخوانند و برابر ان مبلغ قابل توجهی پول ستایی کنند؟
آیا این شایسته یک بانوی ایرانی است که در هنگام پیمان زناشویی اعتراف کند که به نکاح با ان همه مفاهیم زشتی که دارد و در بالا شرح دادیم تن در میدهد تا در برابر ان «صداق المعلوم» یعنی مبلغ معینی پول کسب کند و نه اینکه یک زندگی زناشویی و خانوادگی خجسته و سعادت فرجامی را با همسرش اغاز نماید؟
نکته دیگر اینکه اخوندهای داخل کشور و خرده اخوندهای خارج از کشور برای پول ستایی و گرم نگهداشتن تنور مفت خوریهای خود میگویند، عقد ازدواج باید اسلامی و بوسیله آخوند انجام گیرد. بدیهی است که عمل زناشویی که پیوند دیدن زن و مرد بوده و زن و مرد در هنگام پیمان زناشویی باید نسبت به یکدیگر تعهد کنند که یک زندگی مشترک و سعادت فرجام را اغاز و تا پایان عمر ادامه دهند و نه اینکه بر پایه مفهوم عباراتی که اخوندها و خرده اخوندها به زبان تازی میخوانند، با یکدیگر به بغل خوابی و جماع بپردازند. بنابراین هر خرد و منطقی پذیرش میکند که ازدواج یک پدیده اجتماعی است نه دینی. هرگاه قرار بود، عمل ازدواج یک پدیده دینی بشمار اید، انوقت پیروان هر دینی، ثمره های ازدواج خود را شرعی و مشروع و ثمره های ازدواج سایر ادیان را غیر شرعی و نامشروع بشمار می اوردند و این امر سبب ایجاد شکاف و اختلاف پایه ای و دائمی بین پیروان مذاهب گوناگون و مشروعیت وجود انها میشد. تردید نیست که اگر هدف عبارت «عقد اسلامی» لزوم ذکر واژه های زشت و رکیک باشد که در هنگام خطبه پیمان زناشویی بوسیله ملاها خوانده میشود، بدیهی است که حتی هر مسلمان مومنی راضی خواهد شد دست کم در هنگام زناشویی، خطبه ازدواج او از ذکر واژه های رکیک، نازیبا و غیر ادبی یاد شده، خالی و پاک باشد.
برگرفته از وبلاگ زندیق
گرفته شده از روزنامه « پیام ما آزدگان» شماره بیست و چهارم
. بیش از 1400 سال از تازش ویرانگر تازیان به کشور و فرهنگ ما میگذرد، هنوز ما به آداب و رسوم خرافی آنها آلوده بوده و ناآگاهانه بدون اینکه توجه داشته باشیم در انجام بسیاری از مراسم خانوادگی و اجتماعی خود، مفاهیمی را به زبان تازی در مغز وارد و به زبان می اوریم که فرهنگ و ادب ما هیچگاه به ما اجازه نخواهد داد، انها را به زبان فارسی بر زبان جاری سازیم.
بدیهی است که تازش دوم تازیگری که با شورش آخوندیسم در کشور ما اغاز شد، ادامه این کار را توان تازه ای بخشید و وجود اختناق و ستم دینی در داخل کشور به هم میهنان ما اجازه نمیدهد تا به گندزدایی فرهنگ تابناک ایرانی از تازش زبانها و فرهنگهای خارجی بپردازد، ولی ما افرادی نیز که در کشورهای آزاد بسر میبریم نیز هیچگاه بر آن نشده ایم که در این راه گامی برداشته و همچنان چشمهای خود را به روی واقعیت بسته نگهداشته و به تفاله های آخوندهایی که از کشور خارج شده اند، اجازه میدهیم، با اجرای برخی از آداب و رسوم زندگی ما به زبان تازی، همچنان ما را به زندان تاریک خرافات و نادانی ها دربند نگهدارند. یکی از نمونه های بارز این فراخواست (ادعا)، اجرای مراسم ازدواج است.
در هنگام ازدواج باید عروس بگوید :
« انکحتک و زوجتک نفسی الی صداق المعلوم »
مفهوم و ترجمه فارسی این جمله آنست که من خود را در برابر مقدار معینی
پول به گاییدن میدهم، طرف مقابل باید بگوید : « قبلتو » یعنی پذیرش میکنم
گایش را. پیشنهاد نخست را ایجاب و پذیرش را قبول میکنم.بدیهی است که ترتیب ایجاب و قبول و پس و پیش شدن آن مانعی ندارد. شما خواننده گرانقدر، به یقین از واژه « گاییدن » و همچین از اینکه ما این وژه را به کار بردیم، ناراحت و شرمگین شده اید. هرگاه چنین است به دنباله نوشتار توجه بفرمایید :
واژه «انکحتک» از ریشه «نکاح» و «نکاح» گرفته شده است. هرگاه مفهوم و ترجمه واژه «نکاح» را از فرهنگهای گوناگون برایتان نقل میکردیم ممکن بود این گمان برایتان ایجاد شود که ما در نقل مطلب تحریف و تصرف به عمل آورده ایم. از اینرو ما برای اثبات ادعای خود درباره مفهوم واژه «نکاح» به نقل تصویر تعریف و تفسیری که هشت فرهنگ بسیار مشهور و معتبر عربی به عربی،انگلیسی به عربی، عربی به انگلیسی و فارسی به فارسی کرده اند، میپردازیم :
نکاح به چه معنی است؟؟
فرهنگ لغت عربی به عربی ؛ « التوقیف علی مهمات التعاریف » تالیف شیخ الامام، عبدالروف بن مناری، در صفحه 330 واژه «نکاح» را چنین تعریف و تفسیر کرده است :
النکاح : ایلاج ذکر فی فرج لیصیر یذلک کالشی الواحد
فرهنگ لغت عربی به عربی « التعریفات » تالیف علامه علی بن محمد بن الجرجانی، در صفحه 255 واژه «نکاح متعه» را چنین تعریف کرده است :
نکاح المتعه : وهو ان یقول الرجل لامراته خذی هذه العشره امتع یک مده معلومه فقبلته
فرهنگ لغت انگلیسی به عربی « AnEnglish Arabic Lexicon » تالیف « George
Badger » در صفحه 183 درباره مفهوم واژه « Copulation » در زبان عربی چنین
نوشته است :
تناکح – جامع : Sexually copulate, V.L To unite
فرهنگ عربی به انگلیسی « قاموس اللجه المصریه » تالیف سقراط سیبرو در صفحه 614، واژه نکاح را چنین معنی کرده است :
منکوح : To copulate, mankah(jikah), Mankoh copulate
(ینکح)، نکح، نکاح : Copulation, niahو اما در فرهنگ مشهور و معتبر دهخدا در جلد «ن» صفحه 270 واژه نکاح را ضمن معانی «بغل خوابی» و در صفحه 721 همان جلد «نکاح متعه» را از فرهنگ منتهی الارب براداشت کرده و انرا اشکارا « گاییدن » معنی کرده و فرهنگهای لغت «تاج المصادر» و «زوزنی» واژه نکاح را «جماع کردن» تعریف کرده اند.
ما براستی از ترجمه کردن این تعریفات به زبان فارسی شرم داریم و به همان دلیل نیز از ترجمه فرهنگهای عربی بالا به زبان فارسی خودداری میکنیم و تنها به چند نکته اشاره مینماییم : یکی اینکه واژه « Copulation » در زبان انگلیس، نکاح، جماع کردن در زبان عربی و گاییدن در زبان فارسی، همه دارای یک مفهوم میباشند. دیگر اینکه کلمات بکار رفته در فرهنگ «التوقیف علی مهمات التعاریف» دارای ترجمه زیر میباسد :
ایلاج = وارد کردن ؛ ذکر = الت تناسلی مرد ؛ فی = در ؛ فرج = الت تناسلی زن ؛ لیصر = برای اینکه بشود ، کالشی الواحد = یک جسم واحد
وارد کردن الت تناسلی مرد در الت تناسلی زن برای اینکه یک جسم واحد بشود.
ترجمه فارسی تعریف «نکاح متعه» در فرهنگ «التعریفات» نیز بدین شرح است :
« نکاح متعه یعنی اینکه مرد به زنی بگوید، این پول را بگیر و برای مدت معینی خود را در اختیار من بگذار.»
همچنین معنی جمله زشت « النکاح سنتی » یعنی « گاییدن سنت من است. »
اکنون ما از هم میهنان گرانقدر پرسش میکنیم، ایا درست است که ارباب دانش، خرد، ادب، فرهنگ و سایر افراد اگاه ساکت بمانند و اجازه دهند، این واژه ها و عبارت رکیک که به فرهنگ و ادب ما ایرانیان تازش کرده و اینچنین انها را دگردیس نموده، کماکان در فرهنگ ما باقی بماند؟ ایا این وطیفه هر ایرانی روشنگر و میهن خواهی نیست که از هم میهنانش درخواست کند، نگذارند افراد شیخ صفت، عمامه نهاد و مفت خور در جشن و شادی پیوند زناشویی انها چنین مفاهیم زشت و رکیکی را به زبانی که ما معنی و مفهومش را نمیفهمیم برایمان بخوانند و برابر ان مبلغ قابل توجهی پول ستایی کنند؟
آیا این شایسته یک بانوی ایرانی است که در هنگام پیمان زناشویی اعتراف کند که به نکاح با ان همه مفاهیم زشتی که دارد و در بالا شرح دادیم تن در میدهد تا در برابر ان «صداق المعلوم» یعنی مبلغ معینی پول کسب کند و نه اینکه یک زندگی زناشویی و خانوادگی خجسته و سعادت فرجامی را با همسرش اغاز نماید؟
نکته دیگر اینکه اخوندهای داخل کشور و خرده اخوندهای خارج از کشور برای پول ستایی و گرم نگهداشتن تنور مفت خوریهای خود میگویند، عقد ازدواج باید اسلامی و بوسیله آخوند انجام گیرد. بدیهی است که عمل زناشویی که پیوند دیدن زن و مرد بوده و زن و مرد در هنگام پیمان زناشویی باید نسبت به یکدیگر تعهد کنند که یک زندگی مشترک و سعادت فرجام را اغاز و تا پایان عمر ادامه دهند و نه اینکه بر پایه مفهوم عباراتی که اخوندها و خرده اخوندها به زبان تازی میخوانند، با یکدیگر به بغل خوابی و جماع بپردازند. بنابراین هر خرد و منطقی پذیرش میکند که ازدواج یک پدیده اجتماعی است نه دینی. هرگاه قرار بود، عمل ازدواج یک پدیده دینی بشمار اید، انوقت پیروان هر دینی، ثمره های ازدواج خود را شرعی و مشروع و ثمره های ازدواج سایر ادیان را غیر شرعی و نامشروع بشمار می اوردند و این امر سبب ایجاد شکاف و اختلاف پایه ای و دائمی بین پیروان مذاهب گوناگون و مشروعیت وجود انها میشد. تردید نیست که اگر هدف عبارت «عقد اسلامی» لزوم ذکر واژه های زشت و رکیک باشد که در هنگام خطبه پیمان زناشویی بوسیله ملاها خوانده میشود، بدیهی است که حتی هر مسلمان مومنی راضی خواهد شد دست کم در هنگام زناشویی، خطبه ازدواج او از ذکر واژه های رکیک، نازیبا و غیر ادبی یاد شده، خالی و پاک باشد.
برگرفته از وبلاگ زندیق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر